برج یخی کوه اربس (قطب جنوب)

آپلود عکس | آپلود | سایت آپلود عکس | اپلود عکس 

    کوه اربس یکی از فعالترین آتشفشانهای زمین است. این کوه تقریبا 4 کیلومتر بالاتر از سطح زمین است، و بخاطر دریاچه گدازه های مذاب واقع در دهانه آتشفشانی در قله ، میان مجموعه های آتشفشانی مشهور است. بخار داغ آتشفشانی که از ترکها و شکافهای صخره های آتشفشانی بیرون می آید سیستم پیچیده ای از قارهای یخی در اطراف کوه خلق کرده است.


پاموکل (ترکیه)

آپلود عکس | آپلود | سایت آپلود عکس | اپلود عکس 

به زبان ترکی این نام یعنی: قلعه پنبه ای و به آسانی می توان فهمید که چرا چنین نامی به آن اطلاق شده است. همچنین این شگفتی طبیعی قسمتی از سایت شهر  هایراپولیس    Hierapolis (در سوریه) است و در طی قرنها این دو به دلیل نزدیکی یکی شده اند. در واقع برخی از مقبره های قدیمی در قبرستان شهر بخشی از منظره را تشکیل میدهد. این سایت دارای سنگهای تراورتن و چشمه های آب گرم است. سنگهای تراورتن ظاهری متحدالمرکز دارند و با رنگ سفید حریرگونه جلوه ای روحانی خلق کرده اند. چشمه های آب گرم  در دهانه ها دارای رسوبات کربنات کلسیم هستند که موجب تشکیل سازه های خارق العاده با ظاهری ارگانیک شده اند.

مطالبی درباره جنگل های امازون


بزرگ‌ترین رودخانه دنیا آمازون است که با 1100 انشعاب و 7/6 هزار کیلومتر طول، از کوه‌های 12 میلیون ساله‌اند در آمریکای‌جنوبی شروع شده و پس از گذر از یک مسیر پرپیچ و خم، به سمت شرق و اقیانوس اطلس می‌رود. دهانه این رودخانه بسیار عریض است؛ به طوری‌که حتی کشتی‌ها قادر به عبور از آن هستند.
 
البته در قسمت‌هایی از این رودخانه که دارای آب گرم و نسبتاً راکد است، حیوانات عجیبی نیز زندگی می‌کنند که یک نمونه از آنها، نوع خاصی از گربه ماهی است که به دلیل زندگی در یکی از بکرترین مناطق دنیا بسیار بزرگ‌تر از حد معمول است.
 
بزرگ‌ترین و معروف‌ترین ماهی‌های آب شیرین در این رودخانه زندگی می‌کنند. نام این رودخانه به دلیل خطرناک بودن، آمازون گذاشته شده است که به زبان بومیان آن‌جا به معنی شکننده قایق است. طبق تحقیقات به دست آمده، طول عمر این رودخانه 11 میلیون سال محاسبه شده است.
 
تمدن گمشده آمازون
فرانسیسکو پیزارو گونزالس‌ اهل اسپانیا، یکی از کشورگشایان خونخوار دنیا بود که به قصد پیدا کردن شهر الدرادو که گفته می‌شد حتی پیاده‌روهای آن از طلا پوشیده شده است، پا به آمریکای‌جنوبی و آمازون نهاد که در آن زمان جزیی از قلمرو اینکاها بود و هیچ انسانی به جز افراد قبیله به آنجا نرفته بودند.
در سال 1524 او برای اولین بار به آمریکای‌جنوبی رفت اما به دلیل کافی نبودن آب و آذوقه و همچنین جنگ با بومیان منطقه، خسته و بیمار به کشور خود بازگشت.
دو سال بعد دوباره پیزارو به همراه گروهش راهی آمریکای‌جنوبی شدند. این‌بار در هنگام گذر از خط استوا توانستند غنایم باارزشی از جنس طلا و نقره به دست آورند که همین امر باعث بروز اختلاف در میان گروه شد.
آنها در این سفر برای اولین بار شتر لاما را دیدند و نام آن را شتر کوچک گذاشتند. پیزارو در سفرهای خود با بومیان منطقه برخورد کرد. ولی بعد از بازگشت و گفتن مشاهداتش هیچ‌کس حرف‌های او را در مورد این انسان‌ها باور نکرد. اما با توضیحاتی که پیزارو راجع به این منطقه داد بسیاری از محققان بعدها به آمازون رفته و در آن هنگام که این جنگل‌ها به عنوان منطقه مسکونی بومیان آمریکا در کل دنیا شناخته شد.
 
قبیله‌های آمازون
در جنگل‌های آمازون هنوز قبایلی هستند که به دور از هیاهوی شهر و به سبک گذشته و اجدادشان به زندگی خود ادامه می‌دهند. اما به جز قبایل بومی که در دل جنگل زندگی می‌کنند و هیچ ارتباطی با دنیای بیرون ندارند، گروه‌های بومی دیگری نیز در شهرها و روستاهای اطراف زندگی می‌کنند که تعداد آنها تقریباً به 20 میلیون نفر می‌رسد.
نیمی از جمعیت این قبایل طی سالیان متمادی بر اثر بیماری، گرسنگی و جنگ جان خود را از دست داده‌اند. این قبایل در تمام آمازون با یکدیگر متفاوت هستند یعنی تقریباً 200 قبیله با فرهنگ‌های مختلف هستند که حتی زبان آنها با هم متفاوت است. آنها به 180 زبان مختلف صحبت می‌کنند.
هر سال در ماه‌های ژوئن و اگوست، قبایل مستقر در آمازون و شهرهای اطراف جشنی به نام کوارپ برگزار می‌کنند. در این جشن که در واقع برای بزرگداشت رفتگانشان برپا می‌شود، هر قبیله رقص، غذاهای بومی و آیین‌های خود را به نمایش می‌گذارد.
ورود غریبه‌ها به این جشن برای تماشا تنها با اجازه روسای قبایل امکان‌پذیر است. اما این جشن مربوط به قبایلی می‌شود که با وجود زندگی در جنگل، با یکدیگر و حتی گاهی با دنیای بیرون در ارتباط هستند.
طبق تحقیق دانشمندانی که به این جنگل‌ها سفر کرده‌اند، 50 قبیله بومی، شناسایی شده‌اند که به طور کلی با دنیای بیرون از جنگل غریبه‌اند و حتی از قبایل به حال خود رها شوند تا به خاطر رفتن بیگانگان به حریم خصوصی‌شان مجبور به پناه بردن به اعماق جنگل نباشند، چون این کار باعث می‌شود آنها به مناطق دور‌افتاده رفته و دیگر نتوان اطلاعی از آنها به دست آورد.
همچنین دولت برزیل برایشان منطقه‌ای حفاظت‌شده در نظر گرفته تا از پیشروی آنها به اعماق جنگل جلوگیری شود. این برنامه‌ریزی از طرف دولت، به این خاطر است که طبق آمار به دست آمده در چند سال اخیر، تعداد آنها رو به افزایش است و این برای دانشمندان و محققان امیدوارکننده است.
 
بعضی از این قبایل به دلیل چادرنشین بودن، مرتب محل زندگی خود را تغییر می‌دهند اما بیشتر آنها در خانه‌هایی زندگی می‌کنند که سال‌ها قبل به دست اجدادشان ساخته شده بود. بعضی از این قبایل جمعیتی حدود 200 نفر دارند اما تعداد محدودی از این قبایل جمعیتشان تا 30هزار نفر نیز می‌رسدبیشتر این قبایل در مناطق نزدیک به برزیل، کلمبیا و ونزوئلا یعنی شمال‌غربی جنگل که نسبتاً پرباران است، ساکن هستند.
در منطقه‌ای دیگر به نام آلتوزینگو در ایالت ماتو گروسو در برزیل، 14 قبیله دیگر زندگی می‌کنند که 10 قبیله دارای فرهنگ و زبان مختلف هستند اما با یکدیگر ارتباط نزدیکی دارند ولی چهار قبیله باقی‌مانده جزو آنهایی هستند که هیچ ارتباطی با دنیای بیرون از قبیله‌شان ندارند و همین امر باعث شده تا این چهار قبیله در معرض انقراض قرار بگیرند.
با وجود اینکه محققان تمام تلاششان را برای شناسایی کل قبایلی که در این نواحی زندگی می‌کنند انجام داده‌اند اما هستند گروه‌هایی که از دید دیگران پنهان مانده‌اند. برای مثال مدتی قبل یک گروه باستان‌شناس که با هلی‌کوپتر بر بالای جنگل‌های آمازون مشغول گردش بودند، موفق شدند در یکی از بکرترین مناطق آمازون یک قبیله سرخپوست را شناسایی کنند.
این‌طور که به نظر می‌رسید این قبیله تا به حال با انسان‌های دیگر برخورد نکرده بودند زیرا درست در زمانی که باستان‌شناسان قصد عکسبرداری از آنها را داشتند، مردم قبیله به سمت آنها نیزه و تیر پرتاب کردند.
این گروه توانستند به سختی چندین عکس از آنها بگیرند تا ثابت کنند این افراد واقعاً وجود دارند. دولت برزیل نیز این موضوع را بسیار مهم دانسته و از آن به عنوان کشفی بزرگ نام برد.
آمار نشان می‌دهد که قبل از کشف قاره آمریکا توسط کریستف کلمب در قرن 15 میلادی، حدود هفت الی ده میلیون آمریکایی در جنگل‌های انبوه آمریکا زندگی می‌کردند که نیمی از آنها در برزیل ساکن بودند.
وقتی اروپایی‌ها به آمریکای‌جنوبی آمدند، تمدن‌های بومی آمریکا رفته‌رفته کمرنگ شدند و بسیاری از مردم این قبایل به خاطر بیماری‌های منتقل شده توسط اروپایی‌ها جان خود را از دست دادند.
معروف‌ترین قبیله‌ای که از تمام قبایل آمازون قدیمی‌تر است، قبیله یاگوآ است که افراد آن حتی نمی‌توانند زبان هیچ‌کدام از قبایل دیگر را بفهمند.
خانه‌های آنها مالوکا نامیده می‌شود که خانه‌هایی بزرگ و حصیری است؛ به طوری که 15 خانوار می‌توانند در آن زندگی کنند. این قبیله نسبت به قبایل دیگر دارای جمعیت بیشتری است.

گوشت قرمز ممنوع
یکی از قدیمی‌‌ترین قبایل سرخپوست آمازون اناونه‌ناوه است که در حاشیه رود لاس‌پیدراس در نزدیکی پرو زندگی می‌کنند. اولین‌باری که این قبیله با سفیدپوستان ارتباط برقرار کرد سال 1974 یعنی 36 سال پیش بود. جمعیت این قبیله در حال‌حاضر 420 نفر است. اهالی این قبیله به خاطر مهارت خاصی که در ماهیگیری دارند در میان مردم منطقه بسیار معروف هستند.

ماهیگیری در این قبیله چند ماه طول می‌کشد اما تعداد ماهی‌های صیدشده به روش آنها بی‌شمار است. غذای محلی این قبیله ماندیوکا است که از آرد و ذرت تهیه می‌شود.
قبیله آناونه‌ناوه برخلاف دیگر قبایل، حیوانات دارای گوشت قرمز را شکار نمی‌کنند و از خوردن گوشت قرمز اجتناب می‌کنند و اگر در این قبیله کسی گوشت قرمز بخورد قانون‌شکن به حساب می‌آید. در دهه‌های اخیر بسیاری از زمین‌های آنها توسط جویندگان الماس، دامداران و کشاورزان از آنها گرفته شده است.

گمشدگان آمازون
جنگل‌های انبوه آمازون قربانیان بی‌شماری گرفته است. تعدادی از کسانی که به آمازون رفتند هیچ‌گاه بازنگشتند. یکی از معروف‌ترین گمشدگان آمازون، پرسی فائوست بود که بعدها داستان او الهام‌بخش فیلم‌های ایندیانا جونز شد. کلنل پرسیوال هریسون فائوست در 18 آگوست 1867 در انگلستان به دنیا آمد.

 
پرسی بعد از اتمام تحصیلاتش در مرکز پژوهش‌های جغرافیایی سلطنتی به عنوان باستان‌شناس مشغول به کار شد. فائوست برای اولین‌بار در سال 1906 یعنی زمانی که 39 سال داشت به جنگل‌های برزیل و بولیوی سفر کرد و با تحقیقاتی کامل در مورد این جنگل‌ها و بومیان آنجا به انگلستان بازگشت.
 
سال‌ها بعد دوباره فائوست تصمیم گرفت به جنگل‌های آمازون سفر کند اما نمی‌دانست این‌بار سرنوشت دیگری برایش رقم خورده و آن هم ناپدید شدن در بزرگترین جنگل دنیا بود.
در 20 آوریل سال 1925 فائوست به همراه پسربزرگش جک فائوست و دوستش رالیق ریمل به اعماق جنگل‌های آمازون رفت تا به عجایب ناشناخته آنجا پی ببرد.
آنها در پی شهری گم شده بودند که نام آن را z گذاشتند. اما آنها هیچ‌گاه بازنگشتند تا اطلاعاتی در مورد شهر تازه کشف‌شده به جهانیان بدهند. آخرین جایی که مردم آنها را دیده‌ بودند شهری نزدیک جنگل به نام کالاپالوس بود.
 
فرضیه‌های زیادی در مورد گم شدن آنها ارائه شد و قوی‌ترین فرضیه کشته شدن این سه نفر به دست بومیان منطقه بود. اما هربار مقداری از وسایل آنها در گوشه‌وکناری از جنگل پیدا می‌شد. برای مثال در سال 1927 پلاک‌های آنها توسط افراد محلی پیدا شد و در سال 1933، قطب‌نمایی که در تمام سفرهای فائوست همراهش بود و هیچ‌گاه از خود جدا نمی‌کرد یافت شد.
 
اما این پایان ماجرا نبود، نکته‌ای که در مورد این داستان خیلی عجیب است، ناپدید شدن افراد گروه‌هایی است که برای پیدا کردن آنها به اعماق جنگل‌های آمازون رفته بودند که شمار این افراد به بیش از 100 نفر می‌رسد. در سال 1951 تعدادی اسکلت در جنگل‌های آمازون پیدا شد که محققان احتمال دادند مربوط به فائوست و افرادش باشد اما پس از انجام آزمایش دی‌ان‌ای این فرضیه رد شد.
 
در سال 2005 یک نویسنده نیویورکی به نام دیوید گران درصدد پیدا کردن شهری برآمد که فائوست به خاطر آن جانش را از دست داده بود. اولین کاری که او برای گشودن این راز سر به مهر انجام داد، رفتن به دهکده‌ای بود که آنها برای آخرین بار آن‌جا دیده شده بودند، یعنی کالاپالوس. او توانست اطلاعات باارزشی از افراد بسیار پیر و قدیمی این منطقه به دست آورد.
 
به گفته آنها بعد از گذشت مدتی پس از اینکه فائوست از آن‌جا حرکت کرد در میان جنگل، دودی شدید به نظر می‌رسد و به همین خاطر احتمال اینکه آنها به دست قبیله آدمخوارها کشته شده باشند بسیار زیاد است. وقتی دیوید به نیویورک بازگشت کتابی به نام تمدن گمشده شهر z نوشت که تمام داستان فائوست و فرضیه‌های گم شدن او و گروهش در آن ذکر شده بود.
در اولین سفری که فائوست به جنگل‌های آمازون داشت، با موجودی عظیم‌الجثه در رودخانه آمازون مواجه شده بود و آن موجود چیزی نبود جز یک آناکوندای غول‌پیکر.
 
او در یادداشت‌های خود ذکر کرده بود؛ «این موجود سری مثلثی و بدنی پهن و بلند داشت که به آرمی دور قایق ما می‌چرخید و هر لحظه ممکن بود که قایق ما را واژگون کند. من در یک حرکت سریع‌ اسلحه‌ام را پشت حیوان گرفته و شلیک کردم و او به سرعت از ناظر ناپدید شد.» به گفته فائوست قطر بدن این مار به 50 سانتی‌متر و طول آن به 19 متر می‌رسید.
 
نجات‌یافتگان آمازون
مادام ایزابل گودین یکی دیگر از افرادی بود که به جنگل‌های آمازون سفر کرد و داستانی جاودانه از خود به جای گذاشت. همسر ایزابل، جین گودین یکی از افراد تیم تحقیقاتی علمی فرانسه بود.
او در سال 1750 برای انجام یکسری تحقیقات به جنگل‌های آمازون اعزام شد؛ این زمانی بود که او تازه با ایزابلازدواج کرده و او باردار بود. به همین خاطر مجبور شد تا ایزابل را نیز همراه خود ببرد اما او را در یکی از نزدیک‌ترین شهرهای جنگلی به نام کویتو گذاشت تا خودش به تنهایی به جنگل برود.
 
ایزابل تا سال 1765 با امیدف چشم انتظار بازگشت شوهرش بود اما هیچ خبری از جین نشد و به همین دلیل ایزابل نامه‌ای به دولت برزیل نوشته و از آنها درخواست کمک کرد تا بلکه بتوانند ردی از شوهرش پیدا کنند.
 
برزیل درخواست کمک او را قبول کرده و تیمی تحقیقاتی را با او با این سفر فرستاد. آنها سفر دریای خود را آغاز کردند اما تمام افرادی که با او در این سفر همراه شده بودند بر اثر حمله خفاش‌های خون‌آشام، مالاریا و نیش‌ مارهای عظیم‌الجثه آمازونی جان خود را از دست دادند.
در این زمان ایزابل تنها و مستاصل به راه خود ادامه داد تا اینکه به یکی از قبایل بومی برخورد؛ در این هنگام از شدت ضعف و خستگی از هوش رفت. بومیان ایزابل را برای درمان به یکی از معابد محلی بردند تا سلامتش را دوباره بازیابد و بتواند به سفر خود ادامه دهد.
 
این قبیله به ایزابل لباس و غذا دادند و توشه سفرش را آماده کردند و ایزابل به راه خود ادامه داد. این سفر 4 سال به طول انجامید تا اینکه در سال 1769 و در میان جنگل، عجیب‌ترین اتفاق زندگی‌اش به وقوع پیوست. او در میان یکی از قبایل آمازونی، شوهرش را پیدا کرد.
جین به خاطر حادثه شدیدی که در میاه راه برایش به وجود آمده بود حافظه خود را از دست داده بود و به همین خاطر با یکی از قبایل زندگی می‌کرد اما با دیدن ایزابل و کمک‌های او توانست دوباره حافظه خود را به دست آورد.
آنها پس از تقریباً 20 سال دوری، با هم به پاریس بازگشته و زندگی جدیدی را آغاز کردند. در طول سال‌هایی که این زوج در جنگل‌های آمازون سرگردان بودند، با اتفاقات عجیبی برخورد کرده بودند.
 
آنها در یادداشت‌های خود خاطراتشان را نوشته بودند، از جمله فرار از دست حیوانات عجیب و عظیم‌الجثه و همچنین پنهان شدن از دست قبایل آدمخوار و گذراندن شب در جنگل‌هایی با حشرات خطرناک و خوردن گوشت شکار، مطالبی بود که در خاطرات آنها اشاره شده بود. جین در سال 1792 از دنیا رفت و ایزابل نیز که دیگر طاقت دوری او را نداشت، چند ماه پس از شوهرش از دنیا رفت.
از دیگر گمشدگان جنگل‌های آمازون، یوسی گیسبرگ بود که در سال 1981 برای انجام یکسری تحقیقات از طرف ارتش انگلستان به آمریکای جنوبی فرستاده شد. یوسی به مدت سه هفته در این جنگل مخوف گم شده بود ولی به طرز معجزه‌آسایی از مرگ نجات یافت و توانست با تجربیات جذاب ولی ترسناک به لندن بازگردد.
 
او پس از بازگشت کتابی از خاطرات خود در آمازون منتشر کرد و نام آن را «گمشده در جنگل» گذاشت. یوسی خاطرات خود را این‌گونه بیان می‌کند: «من در آن زمان تنها 22 سال داشتم و عاشق هیجان و ماجراجویی بودم. وقتی به بولیوی رسیدم، از مردم منطقه داستان‌های عجیب و غریب زیادی راجع به جنگل‌های مرموز آمازون شنیدم و این کنجکاوی دلیل اصلی سفر من به آمازون بود.»
یوسی در این سفر با ماجراجوی دیگری به نام مارکوس آشنا شد و با هم این سفر را آغاز کردند. مارکوس که قبلاً نیز بارها به آمازون رفته بود، از داستان‌های خود برای یوسی تعریف کرد و او هر چه بیشتر برای سفر راغب می‌شد. در راه با افراد دیگری به نام‌های کوین و کارل آشنا شدند و به این ترتیب یک گروه تشکیل دادند. اما آنها خبر نداشتند که کنجکاوی بیش از حد می‌تواند برایشان ایجاد دردسر کند.
 
آنها با شجاعت تمام به اعماق جنگل رفتند، بدون اینکه برای پیدا کردن راه بازگشت برای خود نشانه‌ای بگذارند و همین باعث شد تا راهشان را گم کنند و فقط در جنگل دور خود بچرخند. کم‌کم آب و آذوقه‌ای که همراه آورده بودند، تمام شد و آنها مجبور شدند برای سیر کردن شکم خود، شکار کنند و چون هیچ‌کدام شکارچی ماهری نبودند، تنها می‌توانستند میمون‌ها را شکار کنند.
 
پس از چند روز سرگردانی آنها بالاخره رودخانه آمازون را پیدا کردند و چون می‌دانستند این رودخانه از شهرهای زیادی می‌گذرد، به فکر ساختن بلمی برای رد شدن از رودخانه افتادند. یوسی در ادامه داستان خود می‌گوید: «می‌دانستیم که این کار ریسک بزرگی است اما برای رهایی از این مخمصه، مجبور به پذیرفتن این ریسک بودیم.
 
پشه‌های وحشتی تمام بدنمان را گزیده بودند و به خاطر خوردن گوشت میمون بیمار شده بودیم. کوین بسیار بیمار بود و ما احتمال می‌دادیم مالاریا گرفته باشد. این بلم آخرین امید ما برای بازگشت بود. می‌دانستیم خطرات بسیاری در مسیر رودخانه خواهیم داشت که از جمله آنها آبشارهای فراوان و پرخطر رودخانه آمازون و حیواناتی بود که در این رودخانه زندگی می‌کردند.»
اما این بلم فکر خوبی برای نجات نبود و به خاطر نداشتن امکانات کامل برای ساخت بلم، آنها نتوانسته بودند آن را محکم بسازند. قایق تنها پس از 15 الی 20 دقیقه حرکت در رودخانه شکسته شد دو آنها داخل آب افتادند. عمق رودخانه آنقدر زیاد بود که به زحمت و با کمک تکه چوب‌های قایق، تنها سر خود را بیرون از آب نگه داشته بودند تا بتوانند نفس بکشند. آنها تمام مسیر را با جریان آب طی کرده و تقریباً با تمام موانعی که در راه بود، برخورد کردند تا اینکه بالاخره زخمی و سرگردان به ساحل رسیدند ولی به خاطر تشنگی و صدمات شدید تا ساعت‌ها از هوش رفته بودند.
این چهار نفر تازه به هوش آمده و برای خود آتشی روشن کرده بودند و فکر می‌کردند بالاخره همه‌چیز تمام شده و نجات یافته‌اند که ناگهان یک یوزپلنگ را در مقابل خود دیدند اما این بار بخت با آنها یار بود زیرا یوزپلنگ گرسنه نبوده و مارکوس توانست با استفاده از یک تکه آتش او را ترسانده و فراری دهد. آنها شب و روز به مسیر خود ادامه دادند ولی گویا مشکلات دست‌بردار نبودند. این بار کارل ناگهان در یک باتلاق افتاد و با هر حرکت، بیشتر در آن فرو می‌رفت. یوسی و مارکوس برای بیرون کشیدن کارل بسیار تلاش کردند اما بی‌نتیجه بود و او در باتلاق غرب شد.
 
مارکوس، کوین و یوسی به راه خود بدون کارل ادامه دادند. آنها بسیار خسته و بیمار بودند و تنها پوست و استخوانشان باقی مانده بود. درست زمانی که آنها دیگر هیچ امیدی به زنده ماندن نداشتند، با یک قبیله سرخ‌پوست برخورد کردند. مارکوس در مورد این قبیله می‌گوید: «در ابتدا ما از این قبیله ترسیدیم و فرار کردیم زیرا فکر می‌کردیم آنها ما را خواهند کشت اما افراد این قبیله تنها قصد کمک داشتند. آنها زخم‌های ما را مداوا کردند و به ما غذا دادند و ما دوباره به مسیر خود ادامه دادیم.»
در میانه راه مارکوس، یوسی و کوین را گم کرد و دیگر موفق به پیدا کردن آنها نشد. یوسی و کوین از راهی که افراد قبیله نشان داده بودند، به سن‌خوزه رسیدند اما مارکوس هیچ‌گاه پیدا نشد و حتی تیم تحقیق نیز هیچ ردی از او پیدا نکردند. اکنون یوسی و کوین دوستان بسیار صمیمی هستند و از این سفر به عنوان وحشتناک‌ترین و عجیب‌ترین تجربه زندگی خود یاد می‌کنند.

امازون


آپلود عکس | آپلود | سایت آپلود عکس | اپلود عکس
یک گروه باستانشناس موفق شد یک قبیله سرخ پوست را درمنطقه ای از جنگل های بکر آمازون کشف کند.
به گزارش البرز هواپیمای اکتشافی این گروه باستانشناس درحال عکسبرداری از جنگلهای آمازون متوجه قبیله ای میشوند که تاکنون با انسان برخورد نکرده اند.
اعضای این قبیله با حرکات متعدد هواپیما دربالای سرخود به سمت آنها نیزه وتیرپرتاب میکردند.
(مردان جنگجوی این قبیله رنگ پوست خود را قرمز و زنان جنگجو پوست خود را سیاه کرده اند).
 
این کشف که توسط متخصین تیم کشف تمدن های گمشده صورت گرفته مورد توجه جدی مقامات رسمی برزیل قرار گرفت .
یکی از متخصین این گروه می گوید: ما پروازهایی در این مناطق داشتیم، و در نهایت توانستیم از آنها، خانه هایشان و زندگی شان عکس هایی تهیه کنیم، توانستم ثابت کنیم که آنها وجود دارند.
این قبیله از هواپیما تیم کشف خود، با پرتاب نیزه و تیر و کمان استقبال کرده اند!!
دولت برزیل هم این کشف را مهم دانسته و معتقد است که این کشف قادر به اثبات موضوع مهمی شد، چرا که تاکنون فقط حدس هایی در مورد وجود این قبایل زده می شد.
طبق تخمین هنوز در حدود صد قبیله و نژاد ناشناخته در جهان وجود دارند که در حدود نیمی از آنها در جنگل های آمازون و در نزدیکی مرز برزیل و پرو بسر می برند.
متاسفانه حیات این قبایل بشدت توسط قاچاقچیان چوب مورد تهدید واقع شده است.

مثلث برمودا


آپلود عکس | آپلود | سایت آپلود عکس | اپلود عکس

مثلث برمودا در غرب اقیانوس آتلانتبک کنار سواحل جنوب شرقی

 ایالات متحده واقع شده است.در این ناحیه نیروئی مخرب وغیر قابل

 تصور وجود دارد که از جمله رازهای غیر قابل توضیح جهانی است.

غالباً مثلث برمودا را چنین توصیف می کنند:ناحیه ای که بیش از صدها

 هواپیما و کشتی در هوای و مه الود نابود شده اند.اکثر این حوادث بهد

 از سال ۱۹۴۵بوقوع پیوست و بیش از هزاران تن درطی این سالها

در ان جان باخته اند بی آنکه حتی جسد یک نفر و یا قطعه ای

از کشتی ها یا هواپیما های مفقود شده بر جای ماند.

علی رغم اینکه مسافرتهای دریایی و هوایی به نسبت گذشته

 بیشتر شده و تحقیقات گسترش یافته است و تمامی گزارشات

و اطلاعات ثبت می شود ولی این حوادث مکرراً ادامه داشته و افزایش می یابد.

اکثر هواپیما ها زمانی مفقود شده اند که تا لحظه ی نابودی ارتباط رادیوئی

 با مقصد نهایی خود داشته و در آن لحظات پیامهای شگفت آوری مخابره کرده اند .

این پیامها اجمالا بدین مهنی است که ناگهان دستگاهای دقیق و حساس ناوبری

از کنترل آنها خارج شده و عقربه قطب نماهایشان مرتب به دور خود می چرخد.

آسمان صاف ناگهان تیره و مه آلود شده و اقیانوسی که تا نزدیکی آنجا صاف بود

ناگهان متلاطم شده است بی آنکه کوچکترین تغییری برای توضیح این حوادث وجود داشته باشد. T.B.M بدنبال ماموریتی

از جمله این حوادث گروهی متشکل از پنج جنگنده

از پایگاه نظامی هوا دریایی فورت لادردیل در ۵ دسامبر ۱۹۴۵ ناپدید شده اند.

هواپیمای مارتین مارتیز یکی از پر قدرت ترین هواپیماهای نجات دهنده

در مواقع اورژانس که برای نجات آنها فرستاده شد نیز ناپدید گشت و هیچ نشانی

 از آن بر جای نماند.سایر هواپیماها از جمله هواپیمای مسافربری که در آن محل پرواز کرده اند

 نیز تقریبا بهمان طریق از بین رفته اند.بنظر می رسد که گویی ناگهان در

یک چاه هوائی سقوط می کنند.قایق های کوچک و بزرگ نیز بدون ایکه نشانی

از خود باقی بگذارند نابود شده اند.گویی که آنها با تمام سرنسینان خود بدنیای دیگری

 منتقل گشته اند.کشتی های بزرگ منجمله مارین سولفور کوئین که ۱۲۸ متر طول داشت

و یوس آس سایکلوپس که ۹۰ هزار تن وزن و ۳۰۹ سرنشین داشت همگی در

 این ناحیه بکلی ناپدید شده اند .اکنون نیز مثلث برمودا بسیاری از کشتی ها هواپیماها

 و مسافران را در خود می بلعد و این راز هنوز لاینحل باقی مانده است.

بر اساس گزارشات واصله هیچ هواپیما و کشتی ای نتوانسته از این محل جان سالم

بدر ببرد و به مقصد خود برسد..!!!! . .اسم رمز این گروه بدشانس پرواز شماره ۱۹ بود که بعد از ظهر پنجم

افرادی که مطالعات زیادی پیرامون این پدیده(برمودا) داشته اند عموما با این محدوده

 برای این پدیده موافقند با وجود اینکه هنوز این طرح به اثبات نرسیده است.

ایوان ساندرسن که مطالعات زیادی در این زمینه داشت در کتاب خود ((ساکنین نامرعی))

 و دیگر مقالاتش اظهار کرده است که این محدوده یک بیضی یا لوزی است

که دارای دوازده شاخه وابسته دیگر در نقاط مختلف جهان است

 که دریای شیطان در ژاپن را نیز در بر میگیرد

مثلث برمودا زمانی مطرح شد که شش هواپیمای نیروی دریایی در پنجم

 دسامبر ۱۹۴۵ در این منطقه ناپدید شدند.این پنج هواپیما که بنظر می رسد

همزمان ناپدید شده باشنداز پایگاه نظامی هوا دریائی فورت لادردیل فلوریدا ماموریت داشتند

 تا یک پرواز آموزشی در ناحیه برمودا داشته باشنددر منطقه ای بشکل مثلث که

 یک ضلع آن ۱۶۰ مایل بطرف شرق ضلع دیگر ۴۰ مایل بطرف شمال و ضلع سوم

 آن مسافتی تا پایگاه هوائی بود.در ان زمان برمودا را (مثلث اهریمنی) (مثلث مرگ)

 (دریای هودو) (آرامگاه اقیانوس آتلانتیک) و دیگر نامها می خواندند

 دسامبر ۱۹۴۵ پایگاه فورت لادردیل را ترک کردند.این هواپیماها را پنج

افسر خلبان هدایت می کردند و ۹ دانشجوی خلبانی که هر دو نفر آنها توسط...ای در آسمان دیده

 می شدند و آفتاب می درخشید.خلبان هواپیمای جلوتر هوا را بسیار خوب و مناسب گزارش کرد.

مدت پرواز دو ساعت تعیین شده بود هواپیماها رأس ساعت ۲ بعد از ظهر از زمین بلند شدند

 و همگی در ساعت ۲ و دو دقیقه در حال پرواز بودند.ستوان دریایی بنام چارلز تیلور

 خلبان هواپیمای جلوئی که دارای ۲۵۰۰ ساعت تجربه پرواز بود هواپیمایش

 را بطرف چیکن شاول واقع در شمال بیمینی هدایت کرد.برای اولین بار بود که

 او ودیگر خلبانان در این منطقه پرواز می کردند . هیچ دلیلی برای نگرانی از

 پدیده های طبیعی و جوی و دیگراتفاقات ممکن برای آنها وجود نداشت چرا که

خلبان و همراهش بسیار کار کشته و مجرب بودند.اما اتفاق هولناکی درشرف تکوین بود.

حدود ساعت سه و ربع بعد از ظهر بعد از اینکه هواپیماها تمرین بمب اندازی را پایان داده

 و بسوی مشرق در حال پرواز بودند مسئول مخابرات برج مراقبت در پایگاه نظامی

فورت لادردیل که در انتظار گرفتن پیامی درباره زمان تقریبی فرود بود پیامی بدین مضنون

 از فرمانده گروه پرواز دریافت کرد:

از هواپیمای پیشرو(ستوان چارلز تیلور)به برج مراقبت: یک وضعیت اضطراری ظاهرا ما داریم

از مسیر خود خارج می شویم.زمین را نمیبینم تکرار می کنم زمین را نمیبینم.

برج مراقبت : موقعیت شما چیست ؟

هواپیمای پیشرو:محل خود را دقیقا نمی دانیم اصلا نمی دانم کجا هستم مثل اینکه گم شده ایم. بیش از هزار نفر در این منطقه وحشت گم شده‌اند، بدون اینکه حتی یک جسد

مثلث برمودا محلی است وهم‌انگیز که در آن صدها هواپیما و کشتی در هوا و دریا ناپدید شده‌اند.

یا قطعه پاره‌ای از یک هواپیما یا کشتی مفقود شده، به جا مانده باشد.

 

که در روی بخشی از اقیانوس اطلس در سواحل جنوب شرقی آمریکا واقع است. رأس آن نزدیک برمودا

 و قسمت انحنای آن از سمت پایین فلوریدا گسترش یافته و از پورتوریکو گذشته ، به طرف جنوب و

 شرق منحرف شده و از میان دریای سارگاسو عبور کرده و دوباره به طرف برمودا برگشته است.

 طول جغرافیایی در قسمت غرب مثلث برمودا 80 درجه است، بر روی خطی که شمال حقیقی و شمال مغناطیسی

 بر یکدیگر منطبق می‌گردند. در این نقطه هیچ انحرافی در قطب نما محاسبه نمی‌شود.در غرب اقیانوس اطلس، در آن سوی سواحل جنوب شرقی ایالات متحده ، ناحیه ‌ای وجود دارد که به شکل مثلث است

. این ناحیه از برمودا در شمال آغاز می‌شود و تا قسمت جنوبی فلوریدا امتداد می‌یابد ،

 سپس از سمت شرق با گذشتن از جزایر باهاما و پورتوریکو، به طول جغرافیایی 40 درجه به سمت غرب کشیده

 می‌شود و دوباره به برمودا باز می‌گردد .وینسنت گادیس که مثلث برمودا را نامگذاری کرده، آن را به صورت زیر توصیف می‌کند:

این ناحیه که به مثلث برمودا معروف است، در لیست رازهای ناشناخته جهان

 به مکانی اضطراب انگیز و باور نکردنی به ثبت رسیده است . در این مکان بیش از

صدها هواپیما وکشتی بدون آنکه کوچکترین اثری از آنان باقی بماند ، ناپدید شده‌اند.

 اغلب این حوادث از سال 1945 به بعد روی داده است ،و در طول 26 سال اخیر بیش

 از 1000 نفر در این ناحیه از جهان جان خود را از دست داده اند ، بی آنکه حتی اثری

 از جسد یکی از آنها یا نشانه ای از بقایای هواپیماها و کشتی‌های ناپدید شده باقی مانده باشد

 « یک خط از فلوریدا تا برمودا ، دیگری از برمودا تا پورتویکو می‌گذرد

 و سومین خط از میان باهاما به فلوریدا بر می‌گردد.این محل فتنه‌انگیز و تقریبا باور نکردنی اسرار غیر قابل توصیف جهان

 را به خود اختصاص داده است. مثلث برمودا نامش را در نتیجه ناپدید شدن 6 هواپیمای نیروی

 دریایی همراه با تمام سرنشینان آنها در پنجم دسامبر 1945 کسب کرد. 5 فروند از

این هواپیماها به دنبال اجرای مأموریتی عادی و آموزشی ، در منطقه مثلث ، پرواز می‌کردند

 که با ارسال پیامهایی عجیبی درخواست کمک کردند. هواپیمای ششم برای انجام عملیات نجات ،

به هوا برخاست که هر شش هواپیما به طرز فوق‌العاده مشکوکی مفقود شدند.آخرین پیامهای مخابره شده آنها با برج مراقبت حاکی از وضعیت غیر عادی ، عدم روئیت خشکی ،

 از کار افتادن قطب نماها یا چرخش سریع عقربه آنها و اطمینان نداشتن از موقعیتشان بود.

 این در حالی بود که شرایط جوی برای پرواز مساعد بود و خلبانان و دیگر سرنشینان افرادی

 با تجربه و ورزیده بودند. با وجود مدتها جستجو هیچ اثری از قطعه شکسته ، لکه روغن

 ، آثاری از اجسام شناور ، خدمه یا تجمع مشکوکی از کوسه‌ها دیده نشد. هیچ حادثه‌ای

چه قبل و چه بعد از آن ، تا این حد حیرت‌آورتر از ناپدید شدن دسته جمعی هواپیماهای مذکور نبوده است

. در حوادثی مشابه در این منطقه ‌قایقها و کشتیهایی مفقود شده‌اند (قربانیان مثلث برمودا)،

 در برخی موارد هم فقط خدمه و سرنشینان ناپدید گشته‌اند.

 

 قابل قبول برای آن وجود نداشته است. این واقعه مربوط به یک هواپیمای مسافربری بود

 که برای فرود در باند آماده بود و با رادار مرکز کنترل هوایی ردیابی می‌گردید که

ناگهان ده دقیقه از صفحه رادار ناپدید شد و سپس دوباره ظاهر گشت. هواپیما بدون

 هیچ واقعه‌ای فرود آمد و خلبان و خدمه از آنچه افراد پایگاه می‌گفتند ابراز تعجب کردند

، زیرا تا آنجا که به خدمه مربوط می‌شد، هیچ اتفاق غیر عادی نیفتاده بود. جالب این که

 ساعتهای همه آنها حدود ده دقیقه از زمان واقعی عقب‌تر بود. در حالی که هواپیما درست

 20 دقیقه قبل از این واقعه وقت اصلی را کنترل کرده بود و در آن هنگام هیچ اختلاف زمانی وجود داشت.

آیا آنها می‌توانند گردابهایی را چه در داخل و چه در خارج از جو بوجود آورند که

آیا مثلث برمودا و نقاط مشخص دیگر به صورت ماشینی عظیم عمل می‌کنند تا اختلالاتی بوجود آورند؟

اجسام و اشیا به داخل آنها بیفتد و به بعد زمان و مکانی دیگر منتقل شوند؟

 

مکانی ترسناک وجود داشته و حتی خیلی قبل از تاریخ کشف آن و بعد از

 آن تاریخ تا صدها سال با عناوین «دریایی از مقبره‌ها» ، «مثلث شیطان»

 ، «مثلث مرگ» ، «دریای بدبختی» ، «گورستان آتلانتیک» نامیده می‌شده است.

شومی و بدشگونی مثلث برمودا حتی در عصر فضا نیز باعث تعجب انسانهایی چون

 کریستف کلمب و فضانوردان آپولو 13 که یکی کاشف در زمین و دیگری در فضاست، شده است.

اینکه چرا وقایع عجیب این منطقه گزارش نمی‌شود، شاید به دلیل ایجاد رعب و وحشت عمومی باشد

، شاید هم چون دلیل اصلی وقایع معلوم نیست، اتفاقات مربوطه بازتاب نمی‌یابد. البته

 در اغلب گزارشات ارائه شده هم سانسورهایی وجود دارد که اصل وقایع را سرپوشیده نگه می‌دارد.

یک دانشمند ژئوفیزیک ساکن شهر وارونژ روسیه مدعی کشف یک علت طبیعی برای حوادث ناگوار مثلث برمودا شد

به گزارش ایسنا، ولادیسلاو بوکریف، در این زمینه گفت: ویژگی عجیب مثلث برمودا توسط طبیعت برنامه ریزی شده است.

 یکی از شعبات جریانات گرم گلف استریم، با گردش در جهت عقربه‌های ‌ساعت در منطقه دریای سارگاسوف،

 روی میدهد. این حرکت به یادآورنده پرتاب کننده دیسک است که در آغاز خود میچرخد و تنها

 در لحظه ای که بالاترین سرعت زاویه ای را به دست آورد، دیسک را به جلو پرتاب میکند

مغناطیسی میباشد که در نتیجه آن دستگاه‌ها ‌از کار افتاده و ارگانیزم انسان سنگینی ای

 را تحمل میکند که گاهی مرگبار است. وی میگوید: چون در این منطقه، گردش آب در جهت عقربه‌های ‌ساعت است،

برمودا همانند گرداب، اشیا را به سمت خود میکشد، یعنی بردار جاذبه به سمت عمق دریا

و مرکز زمین است. برمودا برای وسایط نقلیه هوایی و دریایی تنها در زمان وقوع جزر

 در دریا خطرناک است. در این فاز، ابتدا گودال‌های ‌آبی و پس از آن گودال‌های ‌هوایی پدیدار میشوند.

این وضعیت همانند فنجانی است که به طور ناگهانی انتهای آن را باز کنند. آب به سمت

شکاف حرکت میکند و حرکتی گردشی به خود میگیرد و در امتداد خود، جریان هوا را میراند.

 این دانشمند ژئوفیزیک روسیه میافزاید: با دانستن فاز جریان مد و ویژگی تشکیل جریانات

، میتوان روشی را ایجاد کرد که وقوع حادثه را در این مثلث ناآرام، همچنین در سایر نقاط خطرناک جهان هشدار دهد.

منطقه وحشت .

در بیشتر اتفاقات مثلث برمودا ، اکثر هواپیماها در حالی ناپدید شده‌اند که تماس رادیویی خود

را با ایستگاههای مبدا و مقصدشان تا آخرین لحظه حفظ کرده‌اند و یا برخی دیگر در لحظات

آخر پیامهای غیر عادی مخابره کرده‌اند که حاکی از عدم کنترل آنان بر روی دستگاه و ابزارها بوده است

 و یا چرخش عقربه‌های قطب نما به دور خود و تغییر رنگ آسمان اطراف به زردی و مه آلودی

 ، آن هم در روز صاف و آفتابی و یا تغییراتی غیر عادی در آبها که تا لحظاتی قبل آرام بوده‌اند

، بدون بیان هیچ دلیل روشنی از چگونگی این وقایع

این پیامها رفته رفته ضعیف‌تر و غیرقابل تشخیص‌تر شده و یا سریعا قطع شده‌اند

. دقیقا مثل اینکه چیزی ارتباط رادیویی را قطع کرده باشد و یا چنانچه اظهار عقیده شده،

در حال دور شدن و عقب رفتن از فضا و زمان بوده و دورتر و دورتر شده‌اند. در برخی

موارد گزارشها حاکی از آن بود که نوری ناشناخته و غیر قابل تشریح روئیت شده است.

 همچنین توده سیاه و تاریکی در سطح دریا که پس از مدتی ناپدید شده ، در جریان اتفاقات مزبور گزارش شده است

در مواردی هم گزارش شده که نقطه تاریک بزرگی در میان ستارگان در آسمان دیده شده

که نوری متحرک از طرف زمین به آن قسمت وارد شده و سپس هر دو ناپدید شده‌اند.

 در تمام مدت دیده شدن تاریکی ، دستگاهها و سایر ابزارهای قایق‌های ناظر از کار افتاده بودن

د که پس از رفع تاریکی آسمان ، دوباره شروع بکار کرده‌اند

در یک مورد هم پیامی عجیب از یک کشتی باری ژاپنی بدین مضمون دریافت گردید

. "خطری همانند یک خنجر هم اکنون ... به سرعت می‌آید ... ما نمی‌توانیم فرار کنیم ...

" در هر حال بدون اینکه مشخص شود خنجر چه بود، کشتی ناپدید شد

علل واقعه

. . . .

علل فرضی طبیعی

توضیحات و علل فرضی مختلفی درباره حوادث مثلث برمودا ارائه شده است

 که معمول‌ترین فرضیات بر اساس مرگ غیر طبیعی (زیرا هیچ جسدی تا کنون بدست نیامده است.

) بنا شده است. این توضیحات عبارتند از

جزر و مد ناگهانی دریا در نتیجه زلزله در اعماق دریا ، وزش بادهای مخرب

 و اختلالات جوی ، گویهای آتشفشان که موجب انفجار هواپیماها می‌شو

د، گرفتار آمدن در جاذبه یک گرداب یا گردباد که باعث سقوط و انهدام هواپیماه

ا یا انحراف مسیر کشتیها و مفقود شدن آنها در آب می‌شود، تحت تاثیر نیرویی

 مغناطیسی قرار گرفتن و اختلالات امواج الکترومغناطیسی، ولی این دلایل توجیه

 قابل قبولی برای ناپدید شدن هواپیماها و کشتیهای متعدد در یک منطقه نیست

علل فرضی غیر طبیعی

: .

دستگیری و ربوده شدن به وسیله زیردریایی یا بشقاب پرنده‌هایی متعلق

 به کراتی دیگر که برای تحقیق درباره حیات و زندگی باستان و حال ما انسانها به

کره زمین آمده‌اند، می‌تواند علتی غیر طبیعی برای توجیه وقایع باشد

یکی از عجیب‌ترین پیشنهادات در این مورد بوسیله ادگار کایس ،

 پیشگو و روانکاو و حکیم در دهه پنجم قرن بیست ، ارائه شده است.

به عقیده وی قرنها قبل از کشف اشعه لیزر ، بومیان سواحل اقیانوس

 اطلس از کریستال به عنوان یک منبع انرژی و قدرت استفاده می‌کردند.

 به نظر کاین نوعی نیروی شیطانی القا شده از سوی آنها ، در عمق یک مایلی

 در قسمت غرب اندروس غرق شده که هنوز در برخی مواقع باعث از کار

انداختن ابزار و وسایل الکتریکی کشتیها ، هواپیماها و در نهایت نابودی آنها می‌گردد

ارنس دیوید کوشچه محقق دانشگاه ایالت آریزونا در سال ۱۹۷۵ با انتشار کتابی

 به نام "اسرار مثلث برمودا برملا شد" اولین نظریه مخالف در این زمینه را منتشر نمود

. تحقیقات وی در این کتاب شماری از اطلاعات نادرست و ناسازگار

در مقاله بلیتزر را برملا نمود. وی در این کتاب به وجود ناسازگاریهای زیادی

 در گزارشات بلیتزر اشره نمود و گفته های وی از زبان شاهدان عینی، افراد زنده مانده

 در حوادث و همچنین تمامی انسانهای درگیر را نادرست و غیرواقعی بیان نمود

. وی بیان نمود که بسیاری از اطلاعات مهم در مقاله بلیتزر از قلم افتاده است

 و به هیچوجه کاملا بررسی نشده است. به عنوان مثال در داستان بلیتزر در مورد

 مفقود شدن قایق معروفی که قصد داشت دور دنیا حرکت کند و سرنشین آن دونالد کروهرست

 ، بلیتزر به اسرار آمیز بودن این داستان اشاره نموده است در حالیکه شواهد

 روشنی در مورد دلایل مفقود شدن وی در دسترس است و یا همچنین در مورد کشتی

 حمل ذغال سنگ که بلیتزر آنرا اینطور بیان نمود که کشتی مذبور سه روز پس

 از ترک بندری در اقیانوس اطلس مفقود شده و دیگر هیچ ردپائی از آن یافت نشد

بیان نمود که در گزارشات واقعی کشتی ای با همین نام از بندری در اقیانوس آرام

 حرکت نموده است. همچنین کوشچه معتقد بود که درصد زیادی از حوادثی که

 بنام اسرار مثلث برمودا یاد شده، کاملا خارج از منطقه مثلث برمودا اتفاق افتاده است

 و در اغلب موارد راه اثبات این مدعا بسیار ساده بوده است. وی با جستجو

 در مقالات چاپ شده در روزنامه های وقت و همچنین اطلاع از وضع هوای گزارش شده

 در آن روز توانست وجود مغایرت ها در داستانهای بیان شده در مورد اسرار مثلث برمودا را برملا سازد.

شمار کشتی ها و هواپیماهای مفقود شده در این گزارشات در مقایسه

 با شمار کشتی ها و هواپیماهای مفقود شده در دیگر مناطق اقیانوس، بهیچوجه زیادتر نبوده است

طوفانهای استوائی و گرمسیری بسیاری در این مناطق گزارش شده است

و شمار گمشدگان در این گزارشات با توجه به تعدا این طوفانها نا متناسب

، عجیب یا اسرارآمیز نمی باشد مضافا اینکه بلیتزر و نویسندگان دیگر در

 مقالات خود اشاره ای به این واقعیت ننموده اند

اعداد و ارقام بیان شده در این گزارشات و تحقیقات آشفته اغراق آمیز می نماید

، کشتی ها و قایق هائی مفقود گزارش می گردند درحالیکه آنها بلاخره

 به بندرها با تاخیر بازگشته بودند و این گزارش نشده است

برخی از این گزارشات در مورد مفقود ین درواقع هیچگاه اتفاق نیافتاده اند

. بطور مثال حادثه ای، با عنوان سقوط هواپیما گزارش شده که مدعاست هواپیمائی

 مسافربری، در سال ۱۹۳۷ از بندر دیتونا در فلوریدا در مقابل چشم صدها شاهد

 عینی پرواز نموده و در مثلث برمودا سقوط نموده است درحالیکه در روزنامه ها

محلی آن زمان هیچ نوشته ای در اثبات این مدعا یافت نمی شود

افسانه ها و داستانهائی که بعنوان اسرا مثلث برمودا وجود دارد

، توسط نویسندگانی منتشر شده که عمدا با سهوا با داشتن تصورات نادرست،

 دلایل و مستندات ناقص و یا همچنین با پی روی از احساسات

 سعی در نوشتن آنها نموده اند و این مقالات جعلی و تصنعی می باشند. - یک دانشمند ژئوفیزیک ساکن شهر وارونژ روسیه مدعی کشف

ایسنا

 علت طبیعی روی دادن حوادث ناگوار در منطقه «مثلث برمودا» شد.

 به گزارش خبرنگار «علمی» خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) در

 آسیای میانه،‌ «ولادیسلاو بوکریف» در این زمینه گفت:

ویژگی عجیب مثلث برمودا توسط طبیعت برنامه‌ریزی شده است

 که یکی از شعبات جریانات گرم گلف‌استریم، با گردش در

جهت عقربه های ساعت در منطقه دریای «سارگاسوف»،

 با جهش در ساحل فلوریدا به سمت عرض شمالی بالا روی می دهد.

 این حرکت به یاد آورنده پرتاب کننده دیسکی می باشد

که در آغاز خود می چرخد و تنها در لحظه ای که بالاترین

سرعت زاویه‌یی را بدست آورد، دیسک را به جلو پرتاب می کند

. برمودا، گودالی مستقل و عظیم است. جریانات حلقه‌یی آن،

مشروط به اشکال خطوط ساحلی و عمق کم آن است

که تا 26 متر می باشد. به نظر وی وجود میکرو و ماکرو گودال هایی

 در این منطقه، مولد آشفتگی های جاذبه‌یی و مغناطیسی

 می باشد که در نتیجه آن دستگاه ها از کار افتاده و ارگانیزم

 انسان سنگینی‌ای را تحمل می کند که گاهی مرگ‌بار است

. وی می گوید: از آنجایی که در این منطقه، گردش آب

 در جهت عقربه‌های ساعت است، برمودا همانند گرداب اشیا

را به سمت خود می کشد، یعنی بردار جاذبه به سمت

عمق دریا و مرکز زمین است. به گفته این دانشمند روسی

، برمودا برای وسایط نقلیه هوایی و دریایی تنها در زمان

وقوع جزر در دریا خطرناک است. در این فاز، ابتدا گودال های آبی

 و پس از آن گودال های هوایی پدیدار می شوند. این

 وضعیت همانند فنجانی است که به طور ناگهانی انتهای

آن را باز کنند. آب به سمت شکاف حرکت می کند و حرکتی

 گردشی به خود می گیرد و در امتداد خود، جریان هوایی را می راند.

این دانشمند ژئوفیزیک روسیه می افزاید: با دانستن

 فاز جریان مد و ویژگی تشکیل جریانات، می توان روشی

 را ایجاد کرد که وقوع حادثه را در این مثلث ناآرام، همچنین

 در سایر نقاط خطرناک جهان هشدار دهد.

http://www.bermuda-triangle.org/html/lost_ships.html

تصاویر هواپیماهای گمشده در مثلث برمودا

http://www.bermuda-triangle.org/html/lost_aircraft.html

 

علل مختلفی برای این ناپدید شدن ها تصور شده است بعضی ها آنرا ناشی

 از تقدیر ودست سرنوشت می دانند. برخی معتقدند امواج جزرومد ناگهانی

 دریا که بوسیله زلزله وگوی های آتشفشانی ویا حمله هیولاهای دریائی ایجاد

می شودکشتی ها و هواپیماها را ازمسیر خود خارج ساخته ومنهدم می نماید

و یا بوسیله بشقابهای پرنده سایر کرات که برای تحقیق در مورد چگونگی

حیات به کره زمین آمده اند دستگیر وربوده سده اند.یکی ازعجیب ترین این فرضیات

بوسیله ادگارکایس پیشگو و روانکاوی که در سال1944 در گذشت بیان شد.

وی اظهار داشت دهها هزار سال قبل از کشف اشعه لیزر بومیان این منطقه

از کریستال بعنوان یک منبع انرژی استفاده می کردند و در منطقه بیمینی و

 در اندروس واقع در دهانه اقیانوس آتلانتیک یعنی در باهاما محلی که ناپدید شدنها

 روی می دهد نوع مخصوصی از کریستال وجود داشت.بر طبق این نظریه منبعی

 از یک نیروی غیر قابل کنترل در اعماق دریا که از هزاران سال قبل ممکن است

 وجود داشته علت از کار افتادن دستگاهای الکترونیکی کشتی ها و هواپیما ها می شود

تصاویر کشتی های گمشده در مثلث برمودا

. . نظریه و توضیحات کوشچه .نتیجه گیریهای کوشچه . . . . نتیجه گیری کلی کوشچه در مورد افسانه مثلث برمودا (sensationalism) نادرست

همه روزه هواپیماهای متعددی بر فراز مثلث برمودا پرواز می‌کنند. کشتیهای بزرگ و کوچک در آبهای

 آن در حال تردند و افراد زیادی برای بازدید ، به این منطقه مسافرت می‌کنند، بدون آنکه اتفاقی بیفتد.

 از طرف دیگر ، در دریاها و اقیانوسها در سراسر دنیا ، کشتیها و هواپیماهای زیادی مفقود شده و می‌شوند.

پس چرا فقط مثلث برمودا از بقیه مناطق تفکیک شده است. علت این است که اولا هیچ امیدی برای یافتن

 حتی اثر و نشانه‌ای وجود ندارد. ثانیا در هیچ منطقه دیگر چنین ناپدید شدنهای بی دلیل

 ، بیشمار و نامعلوم روی نداده و به این خوبی ثبت نشده است

مشاهدات و گزارشات

. . به نظر وی وجود میکرو و ماکرو گودال‌هایی ‌در این منطقه، مولد آشفتگی‌های ‌جاذبه ای و

دانشمند روسی مدعی کشف راز مثلث برمودا شد

 

به نظر می‌رسد که این منطقه طی زمانهای متمادی گذشته نیز در افسانه‌ها به منزله

گذشته و آینده برمودا

حادثه‌ای در اثر اختلال زمانی در فرودگاه میامی رخ داد که هرگز توضیحی

مثلث برمودا واقعاً یک مثلث نیست، بلکه شباهت بیشتری به یک بیضی (و شاید هم دایره‌ای بزرگ) دارد